مورد داشتیم که پسره دوست دختر 103 کیلوییش رو جوجو صدا میکنه
°°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°
مورد داشتیم که رفته خونه دختره ویندوز عوض کرده.دختره گفته اگه میشه مای کامپیوتر رو هم نصب کنید !! اونم گفته اونجوری هزینتون بیشتر میشه ها دختره گفته :چاره ای نیس،نصب کن
°°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°
مورد داشتیم طرف تو اتوبان فکر میکنه خط کشیا باید بیفته وسط ماشینش
°°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°
مورد داشتیم طرف رفته خواستگاری بابای عروس با لپ تاپ اومده میگه جوان، من اهل تحقیقات محلی و اینا نیستم، یوزر پسورد فیسبوکت رو بزن
°°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°
مورد داشتیم گفتن مـدیـران مـدارس پـسـرانـه اعـلام کـردن روز اول مـهـر سـر صـف ابـروهـا چـک مـیـشـه
°°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°
مورد داشتیم دختره ماشینش پنچر شده،رفته کاپوتو داده بالا
°°°°°°°°°مورد داشتیم°°°°°°°°°
مورد داشتیم توو پروفایلش جلوی ورزش نوشته : حکم 4 نفره
یک شنبه 12 مرداد 1393 ساعت 14:41 |
بازدید : 145 |
نوشته شده به دست سعید |
(نظرات )
دختر : برو گمشو دیگه نمیخوام ببینمت
پسره : نه … تورو خدا … تنهام نذار … بی تو میمیرم !
دختر : به جهنم … ول کن دستمو !
پسره با گریه : بی تو دنیا برام معنی و مفهوم نداره !
دختر : به درک … من ازت خوشم نمیاد … بفهم …
مامان دختره : پاشو لنگ ظهره
دو شنبه 6 مرداد 1393 ساعت 21:2 |
بازدید : 254 |
نوشته شده به دست سعید |
(نظرات )
یه دسته هستنکه عین کلاغ منتظرن تلفنت تموم بشه تاسریع بپرسن کی بود ؟اینا قابل تحمل.اما اون دسته ای که وسط مکالمه ات هی می پرسنکیه کیه رو باید حلق اویز کرد
سه تا چیز هست که هیچ وقت ادم نمیتونه فراموششون کنه...
صبحانه ناهار و شام
قرار نیست که همش احساسی باشه
والا
یارو تا دیروز توی خونه شون نمیزاشتن چایی بخوره که یه وقت شب سیل نیاد حالا به ما که رسیده میگه:قهوه فقط تلخ باشه پیلیززز...
هرکی هم به ما گفت چطوری خوشتیپ
برگشتیم دیدیمیا گشت ارشاده یا حراست دانشگاه...
دو شنبه 6 مرداد 1393 ساعت 20:55 |
بازدید : 282 |
نوشته شده به دست سعید |
(نظرات )
یادش بخیر دوره دبستان میومدیم میگفتیم یه سوال هم غلط نداریم*راهنمایی:یه غلط دارم*دبیرستان یه دونه درست زدم!!!!!!!!!!*حالا تو دانشگاه فک کنم یه سوال رو فهمیدم
یادتونه بچه که بودیم یه برنامه کودک میداد بچه ای بود یه ساعت داشت که زمان و متوقف میکرد .همیشه ارزوم این بود یکی میداشتم هی موقع امتحانام زمان و متوقف میکردم کیا یادشونه؟!!
یک یه دوستی داشتم. دو دوستش میداشتم..
پونزده رفتم در مغازه دیدم خانم درازه گفتم خانم درازه تورو به خدا تورو به علی منو نبری کلانتری با ماشین مش مندلی صندلیاش فنر داره نشستن روش خطر داره کیا یادشونه؟